تموم حرفاتو ندونستم ندونستم ندونستم
چه بی صدا خوندم ندونستی ندونستی ندونستی
چه لحظه هایی که من شکستم تو شکستی و ندیدیم
به یاد یک لبخند گریه کردم گریه کردی نشنیدی
تو از تبار عشق و اما ندونستی
تو لحظه ی جدایی من و تو یکی هستیم
من از تو گله دارم چرا اشکامو ندیدی
من حرفاتو شنیدم تو رفتی و هرگز نشنیدی
ما از تبار عشقیم اما ندونستیم
تو لحظه ی جدایی من و تو یکی هستیم
من از تو گله دارم چرا اشکامو ندیدی
من حرفاتو شنیدم تو رفتی و هرگز نشنیدی
آره ما از تبار عشقیم اما ندونستیم
تو لحظه ی جدایی من و تو یکی هستیم
تو باغ ابریشم توی دشت آرزوها تو می شینی
من پریشون رو تو دوباره توی آغوشت می گیری
نگاه شیرینت باز می تابه رو وجود سرد و خستم
بدون که هر لحظه من با عشقت شب و روزم زنده هستم
ما از تبار عشقیم اما ندونستیم
تو لحظه ی جدایی من و تو یکی هستیم
ما اون هوای پاک داشتیم ندونستیم
یه جون و روح و یک خون اما ندونستیم
ما از تبار عشقیم اما ندونستیم
تو لحظه ی جدایی می دونم یکی هستیم
ما از تبار عشقیم اما ندونستیم
تو لحظه ی جدایی می دونم یکی هستیم
تو لحظه ی جدایی می دونم یکی هستیم