ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی ای که بی تو تک و تنها توی غربت سنگی میدونم بر نمیگردی شدی همرنگ دورنگی همه ی زندگی من اون نگاه عاشقت بود چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود رفتی و ازم گرفتی اون نگاه آشناتو واسه من باقی گذاشتی التهاب لحظه هاتو حالا من تنها نشستم با نوای بی نوائی چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفائی